فردی چند گردو به رهگذری داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن !
رهگذر گردوها را شکست ولی دعا نکرد .
آن مرد گفت: گردوها را میخوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !
رهگذر گفت:

«مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»




موضوعات مرتبط: جملات زیبا ، خدا ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 آذر 1393برچسب:خدا,مردم,انتظار,دعا,خالصانه,داستان, | 11:8 | نویسنده : جواد |